میتوان زیبا زیست...
نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم،
نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب!
لحظه ها میگذرند
گرم باشیم پر از فکر و امید...
عشق باشیم و سراسر خورشید...
برچسبها:
تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
بدینسان خوابها را با تو زیبا میکنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین میکند آنگاه
چه آتشها که در این کوه بر پا میکنم هر شب
تماشاییست پیچ و تاب آتشها خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا میکنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست!
چگونه با جنون خود مدارا میکنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی(ها)میکنم هر شب
تمام سایه ها را میکشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا میکنم هر شب
دلم فریاد میخواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا میکنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق میگردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هر شب...
(محمدعلی بهمنی)
برچسبها:
یک لحظه بردبار باش آنزمان پیروز شده ای.(حضرت علی ع)
همه می خواهند بشریت را تغییر دهند اما هیچکس به تغییر دادن خودش نمی اندیشد.
(لئو تولستوی)
سعی کن همیشه با همسایه هایت دوست باشی اما بگذار تا پرچین خانه هایتان پا بر جا باشد.(روث گوتبرگ)
به حقیقت عشق بورز اما خطا را نیز ببخش.(ولتر)
عشق احتیاجی به اثبات ندارد عشق طالب ابراز عشق است.(ژان پل)
به آنکس که حقیقت را می گوید اسبی بدهید برای گریختن به آن احتیاج دارد.(هوامل)
جوانی به دیدگاه شما بستگی دارد نه سال تولدتان.(کارل لاجرفلد)
هیچ گاه درباره ی دیگران آنقدر نمی دانید که بتوانید عادلانه قضاوت کنید.(سیگرید اوندست)
برچسبها:
از افتادن دیگران دل خود را شاد مکن زیرا نمی دانی زمانه برای تو چه پیش میاورد (حضرت علی ع)
تار و پود روح مادر را با مهربانی بافته اند (امرسون)
ستاره ی بخت هیچ کسی شوم نیست این ما هستیم که آسمان را بد تعبیر میکنیم (ارنست همینگوی)
علت بدبختی ما اوقاتی ست که صرف تفکر درباره ی خوشبختی میکنیم (برناردشاو)
عشق یعنی خدا و مرگ به معنای آنست که یک قطره از این عشق به سر چشمه اش باز می گردد (تولستوی)
هر جا که امکان نفرت هست امکان عشق هم هست فقط کافیست از این میان یکی را انتخاب کرد (تیلیچ)
برچسبها:
دست عشق از دامن دل دور باد می توان آیا به دل دستور داد
می توان آیا به دریا حکم کرد که دلت را یادی از ساحل مباد
موج را آیا توان فرمود ایست باد را فرمود باید ایستاد
آنکه دستور زبان عشق را بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را در کف مستی نمی بایست داد
یاد و نام شاعر آئینه های ناگهان گرامی باد ...
برچسبها:
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
درمن اثر سخت ترین زلزله ها را
پرنقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم ازاین پس بله ها را
بگذار ببینیم براین جغد نشسته
یکبار دگر پر زدن چلچله ها را
یکبار هم ای عقل من از عشق میندیش
بگذار که دل حک بکند مسئله ها را...
محمدعلی بهمنی
برچسبها: