پس از تو هیچ میدانی چه آمد بر سر زینب؟
که باقی ماند ای جانا فقط خاکستر زینب
پس از تو چشم بی خوابم به گریه خوب عادت کرد
نیامد لحظه ای بر هم دو چشمان تر زینب
به خود هر روز می گفتم.چه میشد ای امید دل
به روی نیزه ها میرفت بجای تو سر زینب...
برچسبها:
هر دم به گوشم میرسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
یک زن میان محملی
اندر غم و تاب و تب است
این زن صدایش آشناست
ای وای من!!!!!
او زینب است...
برچسبها:
اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید
گوئیا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی بر پاست
کز اسیران ره شام خبر می آید
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
طفلان عوض جامه دل خویش دریدند
سیلی زده بر صورت و فریاد کشیدند
با گریه از این قبر به آن قبر دویدند
بر گرد قبوری که چهل روز ندیدند...
برچسبها: