دیشب تو خواب با بارون مسابقه دادم،

اون بارید و من گریه کردم.

باهاش از تو حرف زدم

اون دلتنگ خورشید بود و من دلتنگ تو....

****************************

شبها چراغ دلت را روشن بگذار

تا فرشته ها راه پاکی را گم نکنند.

شبهای بی فرشته سنگین می گذرند

مثل روزهای بی تو....

****************************

یاد تو حس قشنگی ست که در دل دارم

چه تو باشی،چه نباشی،نگهش میدارم...

**************************

جای من یک دل سیر،چشم در آینه انداز و بگو:

بهترینم ای دوست!یادگار دیروز!دل من سیر برایت تنگ است...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:دلتنگی,دوست, | 22:23 | نویسنده : مریم |

 هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم. جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگر هم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ...
جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 3 دی 1392برچسب:جودی,دوست, | 13:30 | نویسنده : مریم |

چقدر زیباست

کسی را دوست بداری

نه برای نیاز...

نه از روی اجبار...

و نه از روی تنهایی...

فقط برای اینکه

(ارزش دوست داشتن دارد)


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:دوست, | 20:27 | نویسنده : مریم |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد

.: Weblog Themes By BlackSkin :.