چندیست آسمان دلم وا نمی شود
یک غم نشسته روی دلم پا نمی شود
احساس میکنم که دگر خاطرات تو
کنج خیال خسته ی من جا نمی شود
بعد از همان غروب پر از سنگ لعنتی
اسمی به روی شیشه ی دل ها نمی شود
روزی درست مثل همین روزهای سرد
گفتی که دستهای تو تنها نمی شود
حالا بیا ببین که چه تنها و خسته ام
بعد از تو هیچ وقت دلم وا نمی شود...
(سمیه قبادی)
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:سلام سارا خانم منهم با افتخار شما رو لینک کردم
برچسبها: